وقتی کارت تو کلاس بیشترین رأی رو میاره :دی هنر نزد معماران است و بــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــس!!! وقتی تو خونه تنهایی و بعد از تایپ 10 صفحه جزوه شکمت به صدا درمیاد، میری سراغ یخچال، میبینی جز ته مونده ظرف بادمجون که دیشب شام و دیروز ناهار خوردی هیچی نیست، مجبوری خودت دست به کار شی :) جدیدا علاقه زیادی به نمایشنامه پیدا کردم... پیکر زن همچون میدان نبرد در جنگ بوسنی ، نویسنده: ماتئی ویسنی یک (همون نویسنده داستان خرس های پاندا!) کشور من تصویر یه پیرمردی رو داره که از صف پناهنده ها بیرون میاد و برای اینکه خستگیش رو در کنه روی علف ها دراز میکشه، روی علف هایی که توش یه مین ضد نفر خاک شده. کشور من شبیه اون مادریه که میبینه اونیفورم پسرش یه دگمه کم داره. با عجله دگمه رو میدوزه و بعدش پسرش رو خاک میکنه. کشور من یه دسته زندانیه که قراره اعدام بشن و مجبورشون میکنن خودشون قبر دسته جمعی خودشونو بکنن. و هنگامیکه دارن میکنن، زیر پاشون یه قبر دسته جمعی دیگه پیدا میکنن که توش سربازهای جنگ جهانی دوم رو خاک کرده بودن. کشور من زنی یه که از شدت ترس و وحشت، لحظه ای که متجاوزش میخواد لباسش رو دربیاره، خونریزی میکنه. متجاوز حالش به هم میخوره، بهش دشنام میده و میذاره زنه بره. -قسمت هایی از کتاب. پ.ن: آدامسا هم از طرف یه دوست :) مرگم باد اگر دمی کوتاه آیم از تکرار این پیش پا افتاده ترین سخن که: دوستت دارم . . . -شاملو
قالب جدید وبلاگ پیچک دات نت |